امروز سالگرد کشته شدن یکی از نام آوران ایران زمین در سال 1230 هجری شمسی است. بعد از خواندن این متن، به احترامش یک دقیقه سکوت کنیم.
یکی از صدراعظم های ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار بود. اصلاحات وی اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارتش ۳۹ ماه (۳سال و ۳ماه) بود. وی موسس مدرسه دارالفنون بود که برای آموزش علوم و فنون جدید، به فرمان او در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه از جمله اقدامات وی به حساب میآید. پس از این که با توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد و در حمام فین آنجا به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید.
چیزی که جالب است در ویکی پدیا به چشمم خورد:
“امیرکبیر، در پی منع قمهزنی و اصلاح امور روضه خوانی برآمد. وی نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد میکرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.“
و می دانیم که او یکی از پرچم داران اصلاحات در ایران بوده است. به یاد ماجرای سید احمد کسروی با فداییان اسلام و عاقبت خون آلودش افتادم.(بی هیچ دلبستگی به عقاید این یا آن!- الان دوباره سروکله ی یکی پیدا میشه که وابستگی به کسی را به من نسبت بده!)
ظاهرا حق را نشاید گفت جز زیر لحاف!