سال ها پیش کتاب اسارت بشری ، نوشته سامرست موام را می خواندم. پایان جلد اول همزمان شد با مسافرت و اسباب کشی پس از آن. زمانی که قصد آغاز جلد دوم را داشتم، هرچه گشتم اثری از آن پیدا نشد که نشد. سال ها بعد فیلمش را دیدم. مثل همیشه هرگز به زیبایی کتابش نبود.
از تنهایی بشرصحبت می کرد.
بشر اسیر قفس هایی تو در تو است که هرچه برای فرار و فراموش کردن تنهایی گریزناپذیرش بیشتر تقلا می کند، قفس های بیشتر و محکم تری به دور خود می سازد. هرچه برای داشتن زندگی اجتماعی ساخته و پرداخته ، به جز همان مجموعه قفس های تودرتو نیست. هرآنچه را این زندگی اجتماعی نصیبش ساخته، چندین برابر از او ستانده! بلکه پیش دریافت هم نموده…
گله ای نیست… به قول سهراب عزیز… تا شقایق هست زندگی باید کرد…
شقایق جان، دوستت دارم…