. . . دو قلب . . .

heart

برای زیستن دو قلب لازم است. قلبی که دوست بدارد و قلبی که دوستش بدارند.(شاملو)

شاملو زیبا اندیشیده و زیبا گفته است. حقیقتا انسانی که این دو قلب را هم زمان نداشته باشد و یا به یکی از این دو قلب بیش از قلب دیگر بها بدهد و توجه اش بیشتر معطوف به یکی از این دو قلب بشود، لذت ها و فرصت های بیشماری را در زندگی از دست داده است و همچنان خواهد داد.

انسان هایی هستند که بنا به دلیل یا دلایلی ، بیشتر از انسان های دیگر مورد توجه قرار می گیرند. ظاهری زیبا، هنری زیبا، لباسی زیبا و بسیار چیزهای پسندیده ی دیگر موجب می شوند انسان هایی ممتاز و متفاوت باشند. خُب این به خودی خود خیلی خوبه. انسان هایی این چنین مسلما از این مورد توجه واقع شدن ها، خیلی لذت می برند. ولی آن روی سکه را هم ببینیم. وقتی کسی در ورطه ی “مورد توجه واقع شدن” افتاد، از آنجا که این ورطه هم مانند سایر ورطه های فریبنده ی دنیا ، انتهایی ندارد و مثل چاه ویل هرچه پیش بروی به ته اش نخواهی رسید، کار این افراد به جاهایی نامطلوب خواهد رسید. برق خیره کننده ی آنها روزی فروکش خواهد کرد و آن روز برای آنها روز تهی شدن است. روز مرگ خوش بختی آنهاست. این ها کسانی هستند که به مرور زمان و شاید بی آنکه خود متوجه باشند، یکی از آن دو قلب را به فراموشی سپرده اند. قلبی که دوست بدارد. او فراموش شده و مرده است. کسانی را می شناسیم که هرچه بیشتر مورد توجه افراد بیشتری قرار بگیرند، حرص و ولع شان برای جلب توجه و مورد توجه دیگران قرار گرفتن بیشتر می شود. کار را به جایی می رسانند که دیگر قادر نخواهند بود کسی را به خاطر خودش دوست بدارند. حتی وقتی به کسی توجه نشان می دهند برای آن است که خودشان بیش از پیش از سوی آن شخص مورد نظر ، مورد توجه قرار بگیرند. یعنی حتی وقتی کسی را دوست دارند، بی آنکه خود بدانند در حال توجه به خود و دوست داشتن خودشان هستند.خودخواهی سراپای وجودشان را فرا گرفته است.

گروهی دیگر هم هستند که من اسم شان را دگرخواه(مقابل خودخواه) گذاشته ام. این دگرخواهان، برای دیگران زندگی می کنند. آماده اند  تا همه ی وجودشان را برای کسانی که دوست دارند فدا کنند. آنها کسانی را که دوست می دارند به دلیل صفاتی است که در آن کس وجود دارد. اگر کسی را دوست دارند به هر دلیلی ممکن است باشد جز به دلیل نیاز به مورد توجه قرار گرفتن خودشان. چرا که این گروه اصلا نیازی به مورد توجه قرار گرفتن در خود احساس نمی کنند. این گروه در طول زندگی اصلا کمبود محبت نداشته اند. ریشه ی اکثر محبت جویی ها در همین مسئله ی کمبود محبت دیدن ها است. حال زمانی که که یکی از افراد گروه اول با یکی از افراد گروه دوم معاشر شود، مسلما ارتباط شان ، ارتباطی موفق و طولانی مدت خواهد بود. اگر و تنها اگر !

مسلم است سکان هدایت و ادامه ی این رابطه در دست فرد دگرخواه خواهد بود. این ارتباط موفق خواهد بود اگر فرد دگرخواه، از پا نایستد و همچنان در حال انرژی دادن به فرد خودخواه پافشاری کند. هر زمان که او از این پافشاری دست بردارد، رابطه شان از هم می گسلد. این خصوصیت بارز همه ی رابطه های یک طرفه ی یک سویه است. یکی دهنده محبت است و دیگری گیرنده. یکی توجه می کند و دیگری توجه می بیند. یکی رسیدگی کردن را وظیفه ی خود می داند و دیگری رسیدگی شدن را وظیفه ی او می داند. یکی همه ی وقت و فرصت های زندگی اش را به پای دیگری می ریزد و دیگری انتظار دارد همه ی وقت و فرصت های زندگی فرد مقابلش در اختیار نیازهای روزمره ی او باشد.این رابطه بسته به تحمل فرد دگرخواه، دیر یا زود جایی فرو خواهد پاشید.

رابطه ای دیگر هم هست. رابطه ای ایده آل و موفق. رابطه ای که هردو سوی آن، دگرخواه باشند. این رابطه بهترین شکل روابط بشری است. هرگز این رابطه را نمی توان پایانی متصور بود. روزبه روز شیرین تر خواهد شد. هر دوسوی این رابطه را اشخاصی تشکیل می دهند که بی هیچ نیت داد و ستدی، به هم محبت می کنند. همه ی وجود خود را در اختیار دیگری می گذارند بی آنکه انتظار و توقع بازگشت محبتی داشته باشند.با وجود آنکه ایشان توقعی از هم ندارند اما به دلیل خصلت رابطه شان، مسلما بهترین بازگشت محبت ها در انتظارشان خواهد بود و بهترین لذت ها را خواهند چشید. می دانند حتی اگر کم توجهی از طرف مقابل شان ببینند، موقتی است و با اعتمادی که به هم دارند، می دانند که هر بی توجهی ای دلیلی کاملا محکم و موجه دارد و می دانند که نتیجه ی هر بی توجهی احتمالی نیز، لذتی عمیق و قطعی در آینده خواهد بود.

ولی با وجود همه ی مطالب بالا از آنجا که بین صفر و یک، بی نهایت عدد وجود دارد، در این جا هم بین دو گروه فوق، یه عالمه آدم با خصوصیت های فردی خودشون هست. فکر می کنم هرچقدر از گروه صفر به سمت گروه یک، نزدیک بشیم، و صد البته دارای روابطی دو سویه باشیم( یعنی طرف مقابل مون هرچه بیشتر هم گروه خودمون یا نزدیک به خودمون باشه)روابطی مطمئن تر و لذتبخش تر خواهیم داشت. تشخیص اش سخت نیست. کافیه با خودمون و طرف مقابل مون بی غرض و صادق باشیم.

girl