بعضی ها از همون اول دوست داشتنی به دنیا میان. بعضی ها هم مدتی بعد از اینکه به دنیا اومدن دوست داشتنی میشن.عده ای هم هستن که نه قبل و نه بعد از به دنیا اومدن، دوست داشتنی نمیشن ولی یه جورایی وقتی از دنیا رفتن دوست داشتنی میشن! مابقی هم که دیگه تکلیف شون معلومه!هرگز دوست داشتنی نمیشن!
به ما میگن اینکه کسی جزو کدوم یکی از دسته های فوق باشه یا بشه یه مقداریش دست خودشه مابقی اش هم دست سرنوشتشه(فرصت هایی که براش به وجود اومده یا میاد). ولی به نظر من همه اش دست خود آدمه که دوست داشتنی باشه یا بشه و کسی که هرگز دوست داشتنی نباشه و نشه ، مشکل از خودشه و نه از هیچ کس و هیچ چیز دیگه.
از این گذشته، اونایی که دوست داشتنی هستن و اونقدر خودشون رو بیش از اندازه دوست داشتنی می دونن که فکر می کنن با دیگران هر طوری که دل شون خواست می تونن رفتار کنن و کسی حق نداره بهشون بگه بالای چشم شون ابروست! این ها هم با گروه چهارم چندان تفاوت معنی داری ندارن. اما خودشون هرگز متوجه نیستن و متوجه نمی شن. دلم براشون می سوزه چون یه جورایی حیف می شن و نمی فهمن که خودشون مسبب این حیف شدن هستن.