. . . باور کنیم زندگی پیچیده نیست . . .

life1

life-creat

چگونگی بعضی چیزها را در دوران کودکی نمی دانیم اما چشم بسته می پذیریم شان و امیدواریم و می دانیم که وقتی بزرگ شدیم آنها را یاد می گیریم و می فهمیم. به زودی بزرگ می شویم و بسیاری از آنها را فرا می گیریم ولی برخی را هرگز نمی توانیم درک کنیم. نه اینکه یاد نگیریم، نه اینکه ندانیم تکنولوژی شان چیست، فلسفه شان را می فهمیم اما وقتی به خودمان می آییم آرام زیر لب می گوییم: آخه مگه میشه؟!چطور میشه اینطوری بشه!!!

مثلا من هنوز هم نمی فهمم چطور میشه این دستگاه همراه من باشه و یک کسی تو اون سر دنیا با مانیتور روی میزکارش هر حرکت و جابجایی منو ببینه و ثبت بشه! جی پی اس را عرض می نمایم. اما اصلا چرا راه دور برویم، همین دستگاه به قول خودمان نمابر(فاکس اجنبی ها). اینجا کاغذتو فرو می کنی توش و اون سر دنیا کاغذ دیگه ای با همین نوشته ها از توی دستگاه بیرون میاد. نزدیک تر بیاییم، دستگاه چاپگر را دیدی؟ اصلا نمی فهمم چطور چیزی که توی دستگاه کامپیوتر من تایپ میشه و به صورت کدهای صفر و یک در حافظه ای دیجیتال ذخیره میشه را نوک هد چاپگر دقیقا تشخیص میده که کجای کاغذ را چقدر جوهر بپاشه تا شکل کلمه یا تصویر مورد نظر من را بکشه!

و از همه ی اینها نزدیک تر تلفن خودمان است! اینجا نشسته ام گوشی را برمیدارم چند کلید ساده را می فشارم و در عرض کمتر از 5 ثانیه ، با کسی در  آن سوی همه ی اقیانوس ها و قاره ها به راحتی حرف می زنم!

fishlife2

تکنولوژی شان را می دانیم، آموخته ایم اما پذیرش اش چیز دیگری است. پذیرش خیلی چیزهایی که پذیرفته ایم سخت است. خیلی چیزهایی که بی چون و چرا از کودکی پذیرفته ایم. مثال ها را از تکنولوژی گفتم تا ساده تر به فلسفه ی زندگی فکر کنیم.

شاید بهتر باشد در خیلی چیزها چون و چرا نکنیم. پذیرش شان آسان تر  و زندگی ساده می شود.

هیسسسس!

lifegoeson2

پی نوشت: 

– مثل طبیعت وحشی و بی قرار بودی اما حالا مثل شهرشده ای، رام و آرام!

– ملولم…از دیو و دد ملولم… انسان ام آرزوست…خسته ام اما آرام نیستم… هنوز هم بی قرارم… زنده بر آنم که آرام نگیرم… می دانی…خوب می دانی… می دانم که می دانی…