. . . مهران خان مدیری . . .

modiri

روزی که – چندین سال پیش – شنیدم مدیری اراکی است، ارادتم به او صدچندان شد؛ حالا این که من “نا-اراکی”  که تا چندی پیش یک دوست اراکی هم نداشته­ام چرا از دیدن یک اراکی شاد می­شوم بماند برای بعد!

من هم از همین مردم هستم، هرچه از مدیری دیده­ام را کم و بیش پسندیده­ام. زبان مردم را می­فهمد و این مهم­ترین برگ برنده­ی اوست. گاهی کارهای او را در رده­ی هجو طبقه­بندی می­کنند. هجو هم که باشد مردم دوستش دارند و همین کافی است! خدا عمرش بدهد …

این روزها شاهد سریال جدیدش هستیم. کاری که مثل همیشه “مهر” مدیری را دارد. از نوروز چشم به راهش بودیم که متاسفانه نشد و ندیدیم تا … مدیران نافرهنگی کشور تصمیم گرفتند هزینه پذیرایی مردم با قهوه­ی تلخ را بر عهده­ی خودشان بگذارند. اینجای کار به من برمی­خورد. قرار نبود برای قهوه­ی تلخ نوشی پول بپردازیم. یادش به خیر که قرار بود یک زمانی برای آب و برق هم پول نپردازیم …

 امثال من هیچ، اما اقشاری که خودشان آسیب پذیر تعریف کردند را تصور کنید که عمری دل خوش بوده­اند به صفحه­ی جادویی تلویزیون که روشن می­شده و همراه با مدیری شادی و خنده به خانه­شان می­آمده. مجانی و بدون دردسر. حالا باید ماهی ده هزار تومان بابت خنده­شان هزینه کنند. این رقم برای خیلی­ها، خیلی است … این­جور می­شود که خنده­های خودم هم به دلم نمی­چسبد. خون خنده می­کنم ! (هزینه تهیه دستگاه پخش CD یا DVD را هم باید دید)

همین.