گاو

noroz2088

سال نو آمد

سرانجام سال موش رفت و سال گاو آمد. در همه ی پیشگویی ها، سال گاو را سال فراوانی نعمت نامیده اند ولی امسال با شعار “اصلاح الگوی مصرف” شروع شد. گرچه این شعار،  نشانه ی کمبود نعمت نیست اما در آستانه ی سال نو شنیدن این شعار، حس نگرانی بدی بوجود آورد. امیدوارم نعمت های مان را به خوبی و با خیالی راحت مصرف کنیم.

—————————————————–

noroz2088


هندوستان، سرزمین جادویی  آرزوها

از کودکی آرزوها و رویاهای زیادی داشته ام. یکی از آنها سفر به هندوستان و گشتن در آن سرزمین جادویی بود. داستان های بسیاری شنیده و خوانده بودم. انسان های بزرگی را می شناختم که یا در آن سرزمین پا به عرصه ی هستی گذاشته بودند و یا در ایامی که در آن سرزمین زندگی کردند،  بزرگ شدند. سرآغازسال 88 با برآورده شدن این آرزوی دیرین من همراه شد.یکی از دو برنامه انتخابی برای سفر به هندوستان پیش رو داشتم. یکی بندربمبئی و سواحل تفریحی گوا و دیگری سه شهر تاریخی هندوستان، جی پور و آگرا و دهلی. با پیشینه رویایی که داشتم انتخاب من مسلم بود، جی پور ،شهر مهاراجه ها ، کاخ ها(مخصوصا کاخ آمر)،  کانون صنایع دستی و فیل پروری هند،واقع در ایالت راجستان ، آگرا، شهر پایتخت سلاطین مغول ، محل تاج محل و کاخ آگرا ، واقع درایالت اوتارپرادش،  و سرانجام دهلی و دهلی نو، شهر معابد چهارصد و اندی خدای پرستیدنی هندوان، بنای یادبود مهاتما گاندی، معبد لوتوس(نیلوفر) بهاییان هند، آرامگاه همایون شاه ، پایتخت کنونی هندوستان.

طی این سفرجادویی ، بسیار بیش از آنچه در بالا آمد دیدم و حس کردم. نمایشنامه ای قدیمی در تالاری مدرن و به زبان پارسی دیدم، بر اساس داستان عشقی زندگی شاه جهان و ممتاز بانوی زمانی که آن عشق آتشین موجب ساخت بنای بی نظیر تاج محل مدفن ممتاز بانوی زمانی (ملکه ی  ایرانی تبار هندوستان مغولی) شد.سواری های مکرر با “اتوریکشا” آن وسیله نقلیه سریع و فراوان و ارزان معروف هندوستان که همان موتور سه چرخه خودمان است. نقشه ای در دست و جی پی اس در دست دیگردر مسیرهای بین نقاط دیدنی که نشانه گرفته بودم. هوای بهار هندوستان مرا به حال و هوای نوروز خوزستان می برد. بی نظیر بود.

هر روز از سحرگاه زود برمی خواستم و تا دیرهنگام شب به گشتن بودم. پاها تاول زده و رنجور شده بودند اما آنقدر شوق حرکت بود که لحظه ای تاب ایستادن نداشتم. مردم هند را مردمی سهل و ممتنع یافتم. مردمی که با حداقل ها خشنود می شوند و هیچ نداشتنی موجب کدورت خاطرشان نمی شود. آموخته اند تا با ” نداشته ها” خوش باشند.

شبی را تا پاسی از بامداد در پاسگاه مرکزی کثیف پلیس دهلی گذراندم. مال باخته ای بودم که دوربین عکاسی ام را زده بودند. چقدر سیستم پلیس شان همانند ایران خودمان بود. چهره دزد را در دوربین های امنیتی محل سرقت یافته بودم و پس از شناسایی چهره دزد به نزد پلیس رفته بودم. پلیس از من خواست شکواییه ام را در آنجا که اشاره به چهره دزد کرده ام پاک کنم و فقط بنویسم :”دوربینم سرجایش نبود ، لطفا رسیدگی نمایید!”.

در طی مسیر بین سه شهر مقصد سفرم، حدود 500کیلومتر زمینی سفر کردم. به قول سهراب، “چیزها دیدم در روی زمین”! مردی که لخت مادرزاد و تازه از حمام به درآمده در حال آویزان کردن لباس های شسته شده اش بر بند رختی! میمون نری که برای نمایش خیابانی به سود اربابش آموزش دیده، با دیدن زنی جوان ، عضو تحریک شده اش را شادمان به دست گرفته و به سوی آن زن نشانه روی می کند و می خندد!ده ها دست فروشی که با دیدن هر  پیاده ای  خودشان را به او می رسانند و با انواع حیل و اصرارها تلاش به قاپیدن روپیه هایش دارند! مردان و حتی زنانی که با خونسردی تمام در گوشه و کنار هر خیابان به قضای حاجت آنهم از نوع ایستاده مشغولند! و … و … و …

حتما برای یکبار هم که شده سفری به هندوستان بروید. تنها سه توصیه مهم ام عبارتند از:1- خوردن ماست به وفور در پس هر وعده قضای (بخوانید غذا) محلی 2- چهار چشمی پاییدن عابرانی که از چهارسو به سوی تان می آیند و خیره شدن در چشمشان و ادامه خیره شدن  تا دور شوند 3- پاییدن زیرپا تا مبادا روزانه  ناچار به صدها بار شستن کف کفش های نجس شده تان شوید

سفر به خیر

این هم سوغاتی های شما

—————————————————–

دوباره آرامش

خانه ، خانه ای امن است. آرامشی گم کرده را در پس 20 سال دربدری و نا آرامی می جویم. کمی دغدغه مانده که آن نیز می گذرد. امیدوارم به خوبی بگذرد.